دلنوشته های من



سلام بچه هاااا

بعد از دو هفته ی خیلییییی شلوغ و پردردسررررر برگشتم پیشتون تا کلی باهاتون صحبت کنم.

عروسی من نزدیکه و به همین خاطر این چند روز مدام دنبال کار ها و خرید و اینا بودم.

به همین خاطر چند روز کم کار بودم تو نوشتن و

ولی از دیشب همه چیز تغییر کرد

با رستا و زهرا تصمیم گرفتیم تو هئف های مشترکی که داریم انشالله بتریم.

با خودمون گفتیم مگه ما از فلانی و فلانی چی کم داریم که ضعیف تر از اونا داریم کار میکنیم؟

آدم یا وارد کاری نمیشه یا اگه شد باید به بهترین نحو ادامه ش بده و بهترین بشه توی اون کار.

راستییییییییییییییی

یادمرفت معرفی کنم.زهرا و رستا.

دوست های مشترم من، با هدف های مشترک.بعدن با اونا بیشتر آشناتون میکنم.

قعلا خدافظ دخترااااا


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نگرش معاونت پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهرستان سلسله White life♡ crow cosmeticshop اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها فیلم هایی که نباید از دست بدهید دوربین مدار بسته خلاصه نویسی های برنامه نویسی پایتون حاج علی عباسی